شوهرم رفت زالو درمانی

معجزه خداوند نزدیک است
شوهرم رفت زالو درمانی
ن : مامان پارسا ت : یک شنبه 3 اسفند 1393 ز : 8:51 | +

بعد از منفی شدن آزمایشم مامانم یه عمل زنان داشت من واقعا شرایط روحیم مساعد نبود ولی خب مامانمم باید میرفت بیمارستان برای عمل منم باید میرفتم پیشش میموندم واقعا حوصله نداشتم ولی چاره ای نبود اون شب که بستری شد نذاشتن همراه بمونه بیمارستان به خاطر همین من اومدم خونه انقدر دلم شکسته بود انقدر حالم بد بود که فقط خودمو تو یه بیابون تصور میکردم که گم شدم شما ها شاید حال درونیه منو نفهمید ولی واقعا خودمو پیدا نمیکردم چون خیلی امید داشتم که بچه هام دارن رشد میکنن و من دارم مادر میشم اون شب من خوابیدم و فقط کابوس می دیدم صبح که برای نماز بیدار شدم داشت بارون میومد من انقدر گریه کردم و خدا رو صدا زدم دیگه تصمیم گرفتم برای خودم قرآن باز کنم شاید تا حالا براتون پیش اومده که دیگه به جایی میرسی که میخوای مستقیم با خود خدا حرف بزنی منم با دلی شکسته قرآنو باز کردم و خدا واقعا با من حرف زد این ترجمه ی آیه شریفه (آگاه باشید دوستان و اولیای خدا نه ترسی بر آنهاست و نه اندوهگین میشوند همان کسانی که ایمان آوردند و از مخالفت فرمان خدا پرهیز کردن شادمانی حقیقی در زندگی دنیا و آخرت تنها برای آنهاست و عده ای الهی تخلف ناپذیر است این است آن رستگاری و پیروزی بزرگ سخن آنان تورا غمگین نسازد تمام عزت و قدرت از آن خداست و او شنوا و داناست ) منم با قلبی آروم قرآنمو بوسیدم وگذاشتم سر جاش و صبح رفتم بیمارستان پیش مامانم دلم میخواست بهش بگم خدا بهم چی گفته مامانم اون شب تنها مونده بود تخت کناریش یه خانومی بود که زایمان کرده بود و اون شب با مامانم دوست شده و کلی باهم حرف زدن اون خانومه گفته برادرش بچه دار نمی شده یه نفر بهش گفته برو زالو درمانی بچه دار میشی برادرش رفته و دوماه بعد بچه دار شدن مامان آدرسو گرفته بود از شهر ما تا اونجا 1 ساعتی راه هستش همون شب مامان زنگ زد به من گفت منم فردا که رفتم بیمارستان شماره مطب اون دکتر رو گرفتم و یه نوبت برای دوهفته ی بعد بهم داد مامان عمل شد و اومدیم خونه منم با شوهرم دوهفته بعد رفتیم برای زالو درمانی اون روز خیلی منتظر دکتر شدیم دکتر خیلی مرد محترم و ساده ای بود به شوهرم گفت باید 8 تا زالو بندازم برات دکتر می گفت خیلی از مریضاش با این کار جواب گرفتن منم گفتم انشاالله زالو ها 2 ساعت تمام روی بدنش بودن دیگه حوصلمون واقعا سر رفت تا اینکه بلاخره کنده شدن کلی خون میومد دکتر پانسمان کرد و گفت مرحله دوم دوهته ی بعد هستش و مجدد باید بیاید کار ما تمام شد و برگشتیم به خونه شوهم بدنش زخم شده حالا دعا کنید دیگه جواب بگیریم وگرنه باید برم برای بار دوم آی وی اف بشم هزینه هاش خیلی زیاده واقعا دیگه هرچی پول پس انداز داشتیم تموم شد باید دوباره پول پس انداز کنیم انقدر حال روحیم خرابه که همش میگم من عید نمیرم خونه کسی چون حرفای مردم واقعا حالمو خرابتر میکنه  



نظرات شما عزیزان:

پدیده
ساعت16:25---21 اسفند 1393
عزیزم ناامید نشو منم 2بار سقط داشتم بی دلیل بعد از یکسال دوا درمون فهمیدم مشکل از من نیست از شوشو هستش و واریکوسل داره با 2 مرتبه زالو انداختن من باردار شدن ظرف2ماه
الان هفته 17 بارداری هستم برام دعا کن ایدفه بخیر بگذره عزیزم
پاسخ: سلام پدیده جان ممنون از دلداریت خدا بچتو نگهداره


ناهید
ساعت0:36---11 اسفند 1393
دوست من غصه نخور و اینو بدون خدا همیشه با تو و بهترین ها رو برات رقم می زنه
پاسخ:سلام ناهید جون ممنون عزیزم التماس دعا.


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







:: برچسب‌ها: زالو درمانی ,
.:: ::.


Powered By LOXBLOG.COM Copyright © by mamaneparsa
This Template By Theme-Designer.Com